اولین دیالوگ فیلم دختر گمشده با این جمله شروع میشود: شده تا حالا به صورت همسرتون نگاه کنید و نفهمید تو ذهنش چی میگذره؟ این مهمترین سؤالی است که در زندگی مشترک و روابط عاطفی از خودتان میپرسید. این سؤال درست مانند یک زنگ خطر عمل میکند زیرا از بی توجهی زوجها به یکدیگر نشات میگیرد. بی توجهی و کم صحبتی از مهمترین عوامل دور شدن زوجها از یکدیگر هستند. دوری و بی توجهی به مسائل ریز و درشت که با گذشت زمان روی هم تلبنار میشوند، در نهایت مانند یک بمب ساعتی درست وسط زندگی شما منفجر میشود.
فراموش نکنید که پایداری زندگی مشترک و روابط عاشقانه به یادگیری، آگاهی و صبر نیاز دارند. در این مقاله از بیا توعروسی “راهنمای معرفی باغ تالار عروسی“ در کنار ما باشید تا طلاق عاطفی را به خوبی بشناسیم و دلایل و آسیبهای آن را به خوبی بررسی کنیم.
طلاق عاطفی به انگلیسی emotional divorce نام دارد که در فارسی به طلاق خاموش نیز معروف است. از نظر روان شناختی طلاق عاطفی نوعی مکانیسم دفاعی یا صرفاً مقابله با تهدیدی برای امنیت عاطفی است. طلاق عاطفی بین زوجها معمولاً قبل از طلاق قانونی اتفاق میفتد. طلاق عاطفی از نظر روانی ممکن است مهمتر از امضای برگه طلاق باشد. خیلی از زوجها قبل از طلاق قانونی از همسر خود طلاق عاطفی میگیرند؛ در واقع طلاق عاطفی مقدمهای برای پایان اجتناب ناپذیر ازدواج است. طلاق عاطفی در زندگی مشترک یا روابط عاطفی به منظور به بن رسیدن رابطه عاشقانه بین دو نفر است.
جداییها در روابط عاطفی بین زوجها به دو روش اتفاق میفتند. جدایی قانونی و عاطفی. جدایی قانونی از طریق سیستم قضایی، دادگاه و سیستم تقسیم اموال و حضانت فرزندان انجام میشود. جدایی عاطفی که از نظر کارشناسان حوزه خانواده، مهمتر و جدیتر از جدایی قانونی است، درواقع نوعی برزخ عاطفی است که در آن میلی به ادامه رابطه وجود ندارد. تمام ارتباطات دو نفره، شامل گفت و گو، کمک به هم در حل مشکلات و انتظارات از یکدیگر در این مرحله از زندگی به حالت تعلیق در میآید و زوجها بی توجه به هم تنها در کنار هم زندگی میکنند. طلاق عاطفی در واقع نوعی استراحتگاه در رابطه است تا بعدها برای اتمام این رابطه تصمیم بگیرند.
در دوران طلاق عاطفی معمولاً هیچ گونه بحث یا جدلی وجود ندارد، طرفین نسبت به یکدیگر سرد میشوند و برای نجات ازدواج ناموفق خود تلاش نمیکنند. آنها تنها به دنبال طلاقی آرام و بدون دردسر هستند تا دوباره آرامش را به زندگی شخص خود، خارج از مرزهای زندگی مشترک برگردانند. در یک کلام طلاق عاطفی طلاقی است که میتواند وابستگی عاطفی شما را به همسرتان به چالش بکشد، بشکند و حتی از بین ببرد.
تعارضات و اختلاف نظرهای ریز و درشت زیادی در زندگی دو نفره وجود دارند که معمولاً مورد بی توجهی قرار میگیرند. این تعارضات حل نشده و تلنبار شده در طول زمان مانند زهری مهلک رابطه و فضای زندگی را مسموم میکنند. در این صورت رابطه عاطفی بین دو نفر سیر نزولی پیدا میکند تا اینکه در نهایت باعث فروپاشی زندگی مشترک میشود. عاقبت، طلاق عاطفی به از بین رفتن مهمترین رکنهای زندگی مشترک مثل احترام، اعتماد و ارتباط مؤثر منجر میشود.
خیلی زوجها متوجه سرد شد روابط عاطفی بینشان نیستند. این زوجها به زندگی در کنار هم عادت میکنند و به مرور زمان صمیمیت بینشان را از دست میدهند. این روند آنقدر ادامه پیدا میکند تا اینکه در نهایت یکی از طرفین به یک دو راهی میرسد. زن و مرد برای انتخاب بین رفتن و ماندن تحت فشار قرار میگیرند، اگر گزینه طلاق قانونی انتخاب نشود، زوجها دست از تلاش برای بهبود رابطه عاشقانه برمیدارند و این واقعیت که زندگی مشترکشان به پایان رسیده را قبول میکنند.
در ازدواجهایی که سلامت روانی در آن تأمین نباشد و آسیبهای روحی وجود داشته باشد، زوجها روشهای مختلفی را برای مبارزه با آن انتخاب میکنند. آنها معمولاً مدتی برای بهبود رابطه عاشقانه تلاش میکنند اما زمانی که تغییری مشاهده نکنند دست از تلاش برمیدارند. در این مرحله زن یا مرد طلاق عاطفی را برای تسکین خود و به عنوان راه حلی موقت انتخاب میکند، راه حلی که در نهایت باعث طلاق قانونی میشود.
در طلاق عاطفی فردی که از پیوند احساسی کناره گیری میکند، دست به بازیابی هویت فردی خود میزند. او تمام مرزهای مشترکی که با همسر خود داشته را از بین میبرد و سعی در بازسازی شخصیت فردی خود دارد.
همان طور که قبل از این گفتیم در طلاق عاطفی یکی از زوجها دست از تلاش برای ترمیم رابطه و ازدواج برمیدارد. فرد در این نقطه دوران اندوه و غم را پشت سر میگذارد تا بتواند همسر خود را رها کند و درخواست طلاق دهد.
با اینکه درخواست طلاق برای هر دو طرف کار سختی است اما کسی که پیش از اقدام، طلاق عاطفی را تجربه کرده باشد، این مرحله را سادهتر پشت سر میگذارد. اکثر طلاقها در این جور روابط یک طرفه است. بسیار به ندرت پیش میآید که زوجها با مشورت هم تصمیم به طلاق بگیرند. شخصی که به عنوان رها کننده شناخته میشود، طلاق عاطفی را از قبل تجربه کرده و همین فرآیند طلاق قانونی را آسانتر میکند.
در مقابل، جدایی و طلاق برای شخص رها شونده ممکن است شوکه کننده باشد. این افراد طلاق عاطفی و قانونی را همزمان تجربه میکنند که بسیار آسیب زننده است. شخصی که ناگهانی با طلاق عاطفی رو به رو میشود، مجبور است با پایان زندگی مشترک خود کنار بیاید و خود را نه یک همسر بلکه یک فرد جداگانه از شریک سابق خود بشناسد.
رایجترین دلایل برای طلاق قانونی مسائل مالی، دوری و اختلافات فرهنگی و مذهبی هستند. در طلاق عاطفی اما علتها کمی نامحسوستر و غیر معمولتر هستند. در ادامه با دلایل رایج اما کمتر شناخته شده طلاق عاطفی آشنا میشویم.
کمبود احساس احترام از دلایل دیگر طلاق عاطفی است. احترام یکی از عوامل اصلی برای برقراری رابطه سالم و موفق است. اگر یک زوج به یکدیگر احترام نگذارند، ممکن است به تدریج به یک بحران در رابطه تبدیل شود.
تفاوتهای فرهنگی و جنسی میتواند منجر به ناهماهنگی در روابط زن و شوهر شود و نهایتاً طلاق عاطفی را در پی دارد.
اگر مرد یا زن در هر نوع رابطهای بی وفا باشد، منجر به خشم و نا امیدی شریک عاطفی او شده و باعث دور شدن و طلاق عاطفی آنها میشود.
مشکلات مالی و اقتصادی میتواند به فشار و تنش در روابط منجر شود. نتیجه این تنشها یکی است و در نهایت به جدایی و طلاق عاطفی ختم میشود.
اعتماد سازی در روابط عاطفی از اهمیت به سزایی برخوردار است و میتواند در پیشگیری از طلاق عاطفی مؤثر باشد. برخی راهکارهایی که میتوان برای اعتماد سازی در روابط انجام داد عبارتاند از:
صحبت کردن میتواند درباره مسائل روزمره، احساسات و نیازهای شما باشد. این کار به کاهش احتمال بروز سوء تفاهم و ترس از بیان حقیقت کمک میکند.
شنیدن به نیازهای همسرتان و پاسخ دادن به آنها میتواند باعث اعتماد سازی در روابط شما شود و از طلاق عاطفی جلوگیری کند.
فکر کردن به چیزهایی مانند نقطه قوت همسر، خاطرات خوشی که با یکدیگر داشتید و ... میتواند احساس خوبی به شما دهد.
درک نیازها و دقت به رفتارهای شریک عاطفی شما کاری است که نباید هیچ وقت آن را فراموش کنید. اگر به دنبال شناخت همسرتان و درک او باشید، زندگی مشترک طولانی و شادی خواهید داشت و به طلاق عاطفی نزدیک نخواهید شد.
تعهد نباید یک طرفه باشد. شما و شریک زندگیتان باید به این تعهد داشته باشید که در تمام سختیها، مشکلات و حتی تمام خوشحالیهای یکدیگر در کنار هم باشید.
تا امروز چقدر برای همسرتان یا شریک عاطفی خود وقت گذاشتید؟ اگر وقت کمی برای گذراندن با او گذاشتید چگونه میتوانید نیازهای او را درک کنید و به بهبود رابطه عاشقانه خود کمک کنید؟ اگر به فکر نجات رابطه خود و دوری از طلاق عاطفی هستید، برای رابطه خود برنامه ریزی کنید. با او به سفری عاشقانه، کافه یا رستوران بروید و مدتی را کنار یکدیگر باشید.
لیست بهترین کافههای عاشقانه تهران
ساختن چه چیزی سخت، خراب کردن آن آسان و برای هر رابطه سالم ضروری است؟ اعتماد کنید. ارتباط شما ممکن است با یک ملاقات زیبا و یک جرقه شروع شود، اما برای اینکه یک رابطه قدرت ماندگاری واقعی داشته باشد، باید بتوانید از کلمه "T" هنگام توصیف احساس خود در مورد شریک زندگیتان استفاده کنید.
ترزا هرینگ، یک درمانگر ازدواج و خانواده میگوید: « اگر میخواهید یک رابطه سالم، شاد و طولانی مدت داشته باشید، باید ایجاد و حفظ اعتماد را در اولویت قرار دهید.» بدون آن، چیزهای دیگر - صمیمیت عاطفی و ارتباط نمیتوانند در جای خود قرار گیرند.
مانند بسیاری از چیزهای مهم در زندگی، ایجاد اعتماد فقط اتفاق نمیافتد. این کار بسیار بیشتر از چند تمرین سقوط از دبیرستان است؛ اما نتیجه خیلی بهتر است. برای شروع، در آنچه دارید احساس امنیت میکنید، بدانید که شخص شما وقتی همه چیز خراب میشود، غوطهور نمیشود و احساس امنیت، در آغوش گرفتن و دوست داشتن واقعی میکند.
خبر بد این است که اعتماد یک چیز ظریف است. هرکسی با تاریخچههای قبلی خود رابطه برقرار میکند، از جمله آنهایی که ممکن است در گذشته اعتمادشان شکسته شده باشد.
با این حال، حتی با وجود تمام اتفاقاتی که ممکن است قبلاً رخ داده باشد، باید بدانید که هنوز هم این امکان وجود دارد که به رابطه خود اعتماد کنید. دکتر لیزا فایرستون، روانشناس بالینی و سردبیر ارشد PsychAlive توضیح میدهد: « من همیشه فکر میکنم بهتر است جهش کنید و به کسی اعتماد کنید تا زمانی که به شما نشان دهد قابل اعتماد نیست. »
آماده پرش به آن هستید؟ به گفته کارشناسان روابط که میتوانید روی آنها حساب کنید، همه چیزهایی را که باید در مورد ایجاد اعتماد در رابطه خود بدانید، بخوانید.
کلمه "اعتماد" را میتوان به روشهای مختلفی توسط افراد مختلف تفسیر کرد و اغلب یکی از مواردی است که تا زمانی که آن را احساس نکنید قادر به توصیف آن نیستید. شما میدانید که چه زمانی به شریک زندگی خود اعتماد دارید - و مطمئناً میدانید که چه زمانی به شریک زندگی خود اعتماد ندارید.
پاسخ به این سؤال که «آیا به شریک زندگیتان اعتماد دارید» به این بستگی دارد که چقدر احساس میکنید در صورت نیاز یا زمانی که به او نیاز داشته باشید، از طرف آن شخص حمایت میشوید. بیشتر از اینکه احساس کنید میتوانید به آنچه آنها میگویند اعتماد کنید، میخواهید بدانید که اگر به چیزی نیاز دارید - مهم نیست چقدر بزرگ یا کوچک - میتوانید روی خود حساب کنید. این مطمئناً کمک میکند که بدانید وقتی همه چیز کمی ترسناک میشود، شخص درستی در کنار شما خواهد بود.
اعتماد، پایه و اساس بسیاری از جنبههای یک رابطه استوار است و صرف زمان برای ایجاد آن پیوند باعث میشود به طور کلی احساس خوشبختی و امنیت بیشتری داشته باشید. هرینگ میگوید: «همه چیز وقتی اعتماد وجود دارد کمی راحتتر و امنتر به نظر میرسد. » با توجه به این نکته، در اینجا دلایل خاصی وجود دارد که برای ایجاد اعتماد در روابط مهم است.
همه میخواهند در رابطه خود احساس آرامش و راحتی داشته باشند و نه فقط زمانی که روی مبل همدیگر را در آغوش میگیرید و برنامه تلویزیونی مورد علاقه خود را تماشا میکنید؛ اما میدانید چه چیزی باعث ایجاد آرامش نمیشود؟ احساس میکنید باید همه کارهایی که شریک زندگیتان انجام میدهد را زیر نظر داشته باشید یا با نگرانی فکر میکنید وقتی با هم نیستید چه کار میکند. هرچه این احساسات تشدید شده و بیشتر ایجاد شود، احتمال بیشتری وجود دارد که در یک زمان نامناسب ظاهر شوند.
دکتر سارا هانتر موری، دکترای RMFT، محقق جنسی و درمانگر روابط، می گوید: «اعتماد به روابط ما اساساً به این معنی است که ما در روابط خود امنیت داریم. این به طور معمول به این معنی است که ما احساس آرامش و آسودگی بیشتری نسبت به احساس سرگیجه، بیشهوشی و تنش میکنیم.»
ساختن یک رابطه درست آسانتر از خارج شدن از یک رابطه تاکسیک است. اگر میخواهید رابطه عاشقانه خود و شریک زندگیتان را حفظ کنید، باید به آن اهمیت بدهید. فردی که وارد زندگی شما شده به توجه و زمان شما نیاز دارد. اگر رابطه خود را دوست دارید برای حفظ آن تلاش کنید و از آن نا امید نشوید. برای اینکه با طلاق عاطفی رو به رو نشوید، راههای زیادی وجود دارد؛ با تلاش برای ساختن یک رابطه درست و بهبود رابطه عاشقانه تلاش کنید و اعتماد به نفس داشته باشید.